نام علمی: Homo erectus
نام فارسی: انسان راستقامت
نزدیک به یک میلیون سال پیش شواهد نوع جدیدی از اعضای تبار انسان، یعنی Homo erectus، در آفریقا، چین و اندونزی مشاهده شد. برخی از محققان، اما نه همه، متقاعد شدهاند که این گونه نخستین بار ۱/۷ میلیونسال قبل و شاید حتی ۱/۹ میلیونسالقبل به اندونزی رسیده است. در این صورت، آنها احتمالا باید در زمانی بیشاز آن، در قطعهی اصلی قارهٔ آسیا مستقر شده باشند. هم اکنون، ابزارهای سنگی به قدمت ۱/۵ میلیونسالقبل، قدیمیترین مدارک قابل اطمینان هومینینهای متعلق به سرزمینیاند که امروزه چین نامیده میشود.
اگر هومو ارکتوس را در خیابان ملاقات میکردید، بعید بود که آن را با یک انسان مدرن اشتباه بگیرید، اما بسیار بیشتر از هر هومینین کهنبه انسان مدرن شبیه بوده است.
معروفترین مدارک فسیلی از هومو ارکتوس متعلق به سایتهایی در امتداد رودخانهٔ «سولو» در اندونزی و سایت «پکینمن» (Peking Man) (که اکنون ژوکادیان نامیده میشود) در چین است.
محققی به نام دویویس نخستین فسیلهای هومو ارکتوس را در جاوه پیدا کرد. دویویس با نیرویی که از یافتن تکهٔ کوچکی از آروارهٔ یایینی در سایتی به نام «کدانگ برویوس» در جاوهٔ شمالی گرفته بود توجهاتش را به یکی از بخشهای جاوه معطوف کرد؛ به جایی که رسوباتی که، اکنون میدانیم قدمت آنها به حدود ۲ میلیون سال قبل باز میگردد، توسط رودخانهٔ «سولو» بیرون آمده و در معرض مشاهده قرار گرفته بود.
او حفاریهای دقیقی را بر روی این رسوبات آغاز کرد که در طی فصل خشکسالی، در سواحل این رودخانه در نزدیکی روستای «تریلیل»، بیرون آمده بودند. این حفاریها، در سال ۱۸۹۱، منجر به کتقا تعدادی دندان، یک استخوان ران و یک طاق جمجمه شد.
او در ابتدا گمان میکرد که این طاق جمجمه متعلق به یک گیبون غولپیکر منقرض شده باشد، اما از قرار معلوم نظرش را تغییر داد، زیرا در سال ۱۸۹۴، یعنی دو سال پس از انتشار اولیه، او مقالهای منتشر کرد و نام جنسی متفاوتی را با عنوان Pithecanthropus (پیتهکانتروپوس ارکتوس به معنی انسانبوزینهٔ راستقامت که به انسان جاوهای معروف است) برای آن ارائه داد. محققان اکنون پیتهکانتروپوس را در جنس هومو(انسان ) میگنجانند.
جستوجو برای هومونینهای در تریتیل یک دهه ادامه یافت و آخرین قطعات هومینین یافته شده در این سایت در سال ۱۹۰۰ بیرون کشیده شد. مرحلهٔ بعدی عملیات کاوش برای یافتن بقایای هومیتین در جاوه بر روی منطقهٔ بالادست تریتیل متمرکز کند؛ جایی که رودخانهٔ سولوه با گذر از میان رسوبات گنبد «ستگیران»، آن را قطع می کرد. در اینجا بود که دیرینشناس آلمانی به نام «کونیگسوالد Koenigswald» در سال ۱۹۳۶، کاوش خود را برای یافتن شواهدی از تکامل هومینینها آغاز کرد.
او جمجمهای به دست آورد که به طاق جمجمهٔ ترینیل شباهت داشت، اما اندازهٔ مغز آن حتی کوچکتر از طاق جمجمهٔ ترینیل بود. نمونههای بیشتری نیز پیدا شد، اما پس از جنگ جهانی دوم و اشغال جاوه توسط ژاپن، تحقیقات قطع شد. «کونیگسوالد» موقتاً فسیلهای هومینین خود را در باغی دفن کرد تا از چشم ژاپنیها پنهان بماند. جستوجو برای هومینینهای اولیه بار دیگر پس از جنگ جهانی دوم احیا و تحقیقات در بستگیران و اطراف آن از سر گرفته شد. محققان آروارهها، چندین جمجمه و شماری شواهد غیر جمجمهای را بیرون کشیدند.
در چین و اوایل دههس ۱۹۲۰، کاوش برای هومینینهای اولیه آغاز شد. دیرینشناس سوئدی به نام «گوتار آندرسون» (Gummar Andersson) و همکار دانشجویش از اتریش به نام «اوتو زدانسکی» (Otto Zdansky)، دو دورهٔ حفاری را در سال های ۱۹۲۱ و ۱۹۲۳ در غار «ژوکادیان» (Zhoukoudian) (بیشتر چوکوتین خوانده میشد) در نزدیکی پکن انجام دادند.
آنها دستسازهایی از کوارتز را یافتند، اما ظاهرا خبری از هیچ فسیل هومینین نبود. با وجود این در سال ۱۹۲۶، وقتی زدانسکی مواد حاصل از حفاریها را، که با کشتی به آیسالا حمل کنده بود، بازنگری میکرد، دریافت که دو دندان، که به عنوان دندانهای «انسانریخت» برچسب خورده بودند، در واقع به یک هومینین تعلق دارند. این دندانها، شامل یک دندان آسیای بالایی و یک نیشآسیای پایینی، در سال ۱۹۲۶ به کمک آناتومیستی به نام «دیویدسون بلک» (Davidson Black) توصیف شد و همراه با آن در سال ۱۹۲۷ تیز یک دندان آسیای دائمی مربوط به سمت چپ آروارهٔ پایینی پیدا شد که توسط بلک به جنس و گونهٔ جدیدی با عنوان « Sinanthropus pekinensis» یا انسان پکنی(Peking Man) نسبت داده شد.
خوشبختانه بعد از از جنگ جهانی دوم، ارزیابیهای بسیار خویی در موزهٔ تاریخ طبیعی آمریکا انجام شد و یکی از دانشمندان این موزه به نام «فرانز ویدرنیش» (Weidenreich) در سال ۱۹۴۰ پیشنهاد کرد که هر دو سری فسیلی (انسان جاوهای و انسان پکنی) باید به درون یک گونهٔ واحد با یکدیگر ادغام شوند و این گونهٔ واحد را «انسان راست قامت» نام نهاد.
از جنگ جهانی دوم به بعد، فسیلهایی شبیه به فسیلهای متعلق به انسان پکنی و جاوهآی در سایتهای دیگر جاوه، چین و نیز آفریقای جنوبی و آفریقای شرقی کشف شدهاند. به رغم یافتن شمار نسبتاً زیادی جمجمه از جاوه، چین و جاهای دیگر در قرن گذشته، اطلاعات کمی دربارهٔ اندامهای حرکتی هومو ارکتوس به دست آمده بود، اما این وضعیت با کشف شواهد غیرجمجمهای مهمی در آفریقای شرقی تغییر کرد. این شواهد شامل یک لگن و استخوان ران از اولدوای گورج، دو اسکلت تکه تکهٔ ناکامل از منطقهی کوبیفورا بود که قدمتی حدود ۱/۹ میلیونی را نشان میدهند.
جمجمههای هومو ارکتوس همگی پست و کوتاه با بیشترین عرض بر روی جمجمهاند. لبهٔ استخوانی (یا هلال های) چشمگیر و کمابیش ممتدی بالای حدقهٔ چشمها یک گودی یا شیار در پشت آن و نیز یک برآمدگی ضخیم و مشخص از استخوان در خط میانی از جلو به پشت جعبهٔ مغزی کشیده میشود که هلال سهمی (Sagittal torus) نام دارد.
در پشت جمجمه، منطقهٔ پسی سری با زاویهای تند، شیاری در بالایش دارد که به خوبی توصیف شده است. دیوارههای جعبهٔ مغزی از دو لایهٔ استخوانی یا لامینا ساخته شدهاند. حجم حفرهٔ جمجمه هومو ارکتوس از ۷۳۰ تا ۶۵۰ سانتیمترمکعب متغیر است.
اندام های حرکتی هومو ارکتوس در تناسب (یعنی طول نسبی و مطلق اجزای تشکیلدهندهٔ اندامهای حرکتی) شبیه به انسان مدرن است، اما میانهی استخوان ران بلند و از جلو به عقب تنومند است و از پهلو به پهلو (استخوان درشت نی)، مسطحتر از انواع متشابه در انسانهای مدرن هستند. استخوان لگن نیز کاسهٔ بزرگی برای سر استخوان ران دارد و استخوانی که این کاسه را به پوستهی بخش بالایی استخوان ران متصل میکند ضخیمتر شده است. هر دوی این خصوصیات سازگار با یک قامت دو پا و قائم همیشگی و دائم و نیز حرکت بر روی دو پا در فواصل طولانیاند.
هیچ مدرک فسیلی مرتبط با ارزیابی مهارت دستها در هومو ارکتوس وجود ندارد، اما اگر هومو ارکتوس تیرهای دستسازی را ساخته باشد، این امر دلالت بر هنر دست او خواهد داشت.
چنین به نظر میرسد که چین و اندونزی از جملهٔ آخرین مکانها برای هومو ارکتوس بوده باشند. در آفریقا شواهدی مبنی بر آن وجود دارد که هومو ارکتوس مؤخر ممکن است به شکل هومو هایدلبرگی تکامل پیدا کرده باشد، اما بقایای هومو ارکتوس مؤخر در اندونزی به نظر میرسد تخصصیتر شده باشد. به نظر میرسد هومو ارکتوس آسیایی یک انتهای کور داشته و بدون تکامل به گونهای دیگر منقرض شده باشد.
ضمنا بقایای هومو ارکتوس در فرانسه، گرجستان(انسان گرجی) و سایر نقاط منطقهی اوراسیا پیدا شده است.