استگوزورها، گلادیاتورها مسلح شده
عجیبترین حیواناتی که در زمان خود وجود داشتهاند، حیواناتی چهارپا، با پاهای عقب بلند و پاهای جلو کوتاه، سری کوچک و شبیه اسب و عجیبتر از همه صفحهها و تیغهها و نیزههای استخوانی که از پشت حیوان سر برآوردهاند، وصف این حیوان است. این حیوانات گروهی از دایناسورها هستند که به استگوزوریا موسوماند.
نقش و عملکرد تیغههای استخوانی برای مدتها نامعلوم بود البته نقش دفاعی آنها مهم است ولی تقریبا هیچ ساختاری در طبیعت مخصوص یک کار نیست.
در واقع نقش دفاعی تیغهها بیشتر درباره انتهای دم، مصداق دارد که حیوان دم نیزه وار خود را به شدت تکان میداده است. اما امروزه با بررسی بافت مربوط به تیغهها، متوجه سیستم خونی پیشرفتهای شدهاند که در تیغهها جریان داشته است. قابل ذکر است که هر چه به گونههای بزرگتر میرسیم اندازه تیغهها نیز بزرگتر میشود. میدانیم که اگر جسمی خاص مانند یک مکعب یا یک کره در واحد طول n برابر شود، سطح آن nبه توان دو و حجم آن نیز n به توان چهار برابر ازدیاد مییابد.
به این ترتیب هر چه حیوان بزرگتر شود نسبت حجم بدن به سطح بدن بیشتر میشود، و از آنجا که گرمای درون بدن متناسب با حجم بدن است و تخلیه گرمایی هم متناسب با حجم بدن است و تخلیه گرمایی هم متناسب با سطح بدن است لذا، تخلیه گرمایی برای حیوانات بزرگ مشکل میشود.
این موارد را اشاره کردیم تا به موضوع اصلی نزدیک شویم. اگر استگوزورها (و بقیه دایناسورها) خونسرد باشند، پس ذخیره گرما در بدن آنها امری مفید است و باعث میشود استگوزورهای هفت تا هشت متری، گرمای زیادی را بدن خود انبار کنند.
از این رو به سطح اضافی برای تخلیه گرما احتیاج ندارند (همینطور نمیتوان گفت که تیغهها مخصوص جذب تابش خورشید بوده است، چرا که در اینصورت استگوزورهای کوچکتر میبایست تیغههای بزرگتری میداشتند).
در مقابل اگر فرض کنیم این حیوانات خونگرم باشند (همانگونه که شواهد زیادی در این زمینه داریم) مسئله حل میشود، زیرا تیغههای بزرگتر برای تخلیه گرمای بیشتر از حیوانات بزرگتر هستند. یعنی وقتی یک استگوزور ۲ متری، گرمای زیادی تولید نمیکند، تیغههای کوچکی فقط برلی دفاع دارد. اما وقتی استگوزور ۹ متری در گرمای زیاد تب میکند باید تیغههای بزرگی برای تخلیه گرما داشته باشد. البته غیر از این، تیغهها نقش نمایشی در زمان تولید مثل نیز داشتهاند.
مغز استگوزورها
مغز این دایناسورها، نسبت به حجم بدن بسیار کم بوده است. البته آن گونه که میگویند این دلیل احمق بودن آنها نمیشود، زیرا هیچ حیوانی بیشتر یا کمتر از آنچه که نیاز دارد، باهوش یا احمق نیست البته میفهمیم که این حیوانات، احتیاج چندانی به مغز بزرگ نداشتهاند.
در گذشته تصور میشد نخاع حیوان در منطقه کمر افزایش حجم داشته و مغز ثانویه حیوان محسوب میشده، اما در سال ۱۹۹۱، معلوم شد که این افزایش حجم، تنها مکانی برای انبار کردن نشاسته حیوانی (گلیکوژن) بوده است. چیزی که مشابه آن در پرندگان نیز دیده شده بود.
البته نقش این ذخیره دقیقاَ مشخص نیست ولی صد درصد مربوط به برنامه غذایی حیوان میشده نه دستگاه عصبی.
ادامه در قسمت های بعد.