- نویسنده: مایکل اوشی
- مترجم: رضا نیلیپور
- ناشر: هرمس
- صفحات: ۱۹۰ص
مطالب کتاب در ۷ فصل تنظیم شده است. در فصل اول کتاب، نویسنده تلاش میکند تا کنجکاوی خواننده را نسبت به مغز برانگیزد و او را برای خواندن بقیه مطالب کتاب آماده کند. فصل دوم کتاب به تشریح ساختار مغز و اجزای سازنده آن میپردازد. در فصل سوم با «شیوه پیامرسانی در مغز» و اهمیت آن در کارکرد مغز آشنا میشویم. فصل چهارم به یافتههای دانشمندان درباره چگونگی تکامل مغز انسان در طول تاریخ میپردازد. همچنین در فصل پنجم کتاب به نقش هماهنگکننده مغز انسان در بدن میپردازد. عنوان این فصل «حس کردن، ادراک کردن و عمل کردن» است. فصل ششم کتاب به عملکرد مغز در زمینه حافظه و مخزن خاطرهها میپردازد و بالاخره آخرین فصل کتاب با عنوان «مغز در هم ریخته» درباره نارسائیهایی که در مغز انسان بوجود میآید، توضیح میدهد.
بخشی از فصل اول کتاب
برای چند لحظه به یک ماشین بسیار ویژه، یعنی به مغز خود بیندیشید؛ اندامی به وزن فقط ۱۲۰۰ گرم که از یک میلیارد یاخته عصبی تشکیل شده است. هیچکدام از یاختههای عصبی به تنهایی از اینکه شما چه کسی هستید یا چکارهاید خبری ندارند.
در حقیقت این فکر که یک یاخته بتواند تصوری داشته باشد، به نظر ابلهانه میرسد. یاخته عصبی بهتنهایی واحد بسیار سادهای است. با وجود این، خاستگاه آگاهی هوشیارانه هر انسانی درست در همین یاخته عصبی نهفته است. یاختههای عصبی با یکصد تریلیون ارتباط بین نورونی با همدیگر تبادل اطلاعات میکنند. فکرش را که میکنید این موضوع یکی از حیرتانگیزترین واقعیتهای حیات است.
بنابراین، شاید خیلی نامعقول نباشد اگر فرض کنیم این ماشین باید از خاصیتهای معجزهآسایی برخوردار باشد. در عین حال که در جهانی آکنده از اسرار زندگی میکنیم، اما علم را با معجزه سر و کاری نیست، و چالشانگیزترین مسئله علمی قرن بیست و یکم چیزی نیست مگر توضیح کارکرد مغز در چهارچوبی با مبانی صرفا مادی.
اندیشیدن درباره کارکرد مغز هم به نوبه خود نوعی معماست. زیرا فقط با کمک مغز است که میتوانید درباره کارکرد مغز خود فکر کنید …