داروین با مطالعه و ریختشناسی گلها بهویژه «ثعلب» کشف کرد که تقریبا تمام اندامهای گیاه برای گردهافشانی توسط حشرات سازگاری یافتهاند.
او همچنین پیشبینی کرد در جزیره «ماداگاسکار» که نوعی ثعلب با تازیانهای ۲۹سانتیمتر وجود دارد، باید پروانهای با مکندهای باشد که بتواند بهچنین عمقی برسد. در سال ۱۹۰۳ حشرهشناسان حشره بزرگی را با این مشخصات یافتند و به افتخار پیشگویی داروین نام آن را «زانتوفان موگانیای پردیکتا» نامیدند.
«انشقاق انسان» و «در رابطه با جنس» در ۱۸۷۱ انتشار یافت. در «انشقاق انسان» داروین اصطلاح تکامل را برای اولین بار به معنی امروزین آن بهکار برد. بعدها در ویرایش ششم و آخرین ویرایش منشا گونهها در ۱۸۷۲ او بهطور کاملتری نظریه استحاله را بر اساس تکامل شرح داد. انشقاق انسان اصولا دو کتاب است. یک سوم آن ادامه منشا گونهها است که در مورد انسان بود.
در آن زمان هیچ سنگواره انسانی شناخته نشده بود و به جز چند استخوان «نئاندرتال» توضیح مشخصی نبود. با این حال داروین به درستیااستدلال کرد که بر اساس زیست جغرافیایی، آفریقا مهد تکامل انسان است.
او گفت:
«در هر ناحیهٔ بزرگ جهان پستانداران زنده نسبت به نزدیکی با گونههای انقراض یافتهٔ همان ناحیه دارند. بنابراین احتمال دارد که آفریقا پیش از این توسط میمونهای انقراض یافته که نسبت نزدیکی با گوریل و شمپانزه دارند مسکون بوده است، زیرا این دوگونه نزدیکترین خویشاوند انسان هستند. احتمال بیشتری میرود که نیاکان اولیه ما در افرقا زندگی میکردند تا در جای دیگر.
دو سوم بقیه کتاب، درباره انتخاب جنسی است. مثلا طاووس ماده طاووس نر را دمهای زیبا را برای جفتگیری انتخاب میکند.