چرا زادگان از نیاکان خود اشتقاق پیدا میکنند؟ داروین در زندگینامهاش چنین نوشت: «پاسخ… این است که زادگان تغییریافته… تمایل دارند تا با مکانهای متعدد و بسیار متنوع در اقتصاد طبیعت سازگاری یابند.» انتخاب طبیعی، سازگاربافتهترین تفاوتها را برای یک محیط معین انتخاب میکند.
«هوکر» به داروین نوشت: «هیچکسی حق ندارد مسئله گونهها را بررسی کند مگر اینکه به طور مشروحی تعداد زیادی از آنها را توصیف کرده باشد.»
داروین هشت سال را با بررسی دههزار نمونه سختپوستان گذراند که نهایتا چهار جلد کتاب شد.
داروین در ۱۸۴۸ با بدتر شدن سلامتیاش به محل آبدرمانی دکتر «جیمز گالی» رفت که حالش را بهتر کرد. با مرگ «آنی»، بزرگترین دختر داروین بر اثر بیماری سل، آخرین بقایای اعتقاد مسیحی او نیز از بین رفت. چارلز نمیتوانست تصور کند یک آفریدگار عادل و رحیم چنین عذابی را در کودکان معصوم اجازه دهد.
بعد از هشت سال کار بر روی سختپوستان و دریافت مدال پادشاهی برای اولین جلد کتاب آن، مشتاق بود تا مدارک بیشتری برای نظریه تکامل فراهم آورد. یعنی اهلی کردن جانوران و گیاهان.
او دریافت وقتی انسان بتواند فقط در چند نسل چنین اشکال متعنوی از کبوترها را از کبوتر چاهی معمولی خلق کند، طبیعت در چندهزار سال چه میتواند بکند؟
راسل والاس
«لایل» در ۱۸۵۵ به داروین پیشنهاد کرد که مقاله یک طبیعیدان گمنام را با عنوان «در مورد قوانینی که ایجاد گونههای جدئید را تنظیم کرده است.» بخواند. نویسنده این مقاله «آلفرد راسل والاس» بود. او همانند داروین ۱۸سال پیش کتاب «مالتوس» را خوانده بود و به همان نتیجهای رسیده بود که داروین رسیده بود: انتخاب طبیعی عامل کنترل جمعیت است.
داروین در ۱۸ژودن ۱۸۵۸ مقاله والاس را دریافت کرد و بهت زده شد. نظریات والاس همانند چیزی بود که او به مدت بیست سال بر روی آن کار کرده بود. داروین به لایل چنین نوشت: «اگر والاس دستنوشتههای ۱۸۴۲ مرا داشت بهتر از این نمیتوانست آنها را خلاصه کند!»
داروین از تصمیم در این مورد که آیا انتشار کتاب پیش از والاس اخلاقی است یا نه بسیار ناراحت بود.
سرانجام «درباره منشا گونهها از طریق انتخاب طبیعی»، یا «بقای نژادهای برگزیده در تنازع بقا» در ۲۴نوامبر ۱۸۵۹ منتشر شد. این تاریخ سرآغاز زیستشناسی نوین را مشخص میکند.
والاس در نامهای به «هنری والر بیتس» به تاریخ ۲۴دسامبر ۱۸۶۰ در مورد منشا گونهها چنین اظهارنظر کرد:
«من نمیدانم چگونه و به چه کسی تحسین خود را برای کتاب داروین بهطور کامل ابراز کنم. از نظر او ممکن است چاپلوسی باشد و از نظر دیگر خودستایی. ولی صادقانه معتقدم که اگر چه با حوصله زیاد بر روی این موضوع کار و آزمایش کردم، ولی به جامعیت کتاب او، گردآوری انبوه مدارک، استدلالهای قاطع و لحن و جوهر ستایشانگیز کتابش هیچگاه نزدیک نشدم. من واقعا سپاسگذارم که ارائهٔ این نظریه به جهانیان به عهده من گذارده نشده است…»
آنچه داروین گفت
او بعد از مدتها مشاهده نتیجه گرفت برای بهدست آوردن منابع در طبیعت رقابت وجود دارد و این تفاوتهایی که بهتر از همه با محیط خودت سازگار یافتهاند، افرادی را که کمتر سازگار یافتهاند را از میدان بهدر میکند.
از آنجایی که محیط زیست این انتخاب را انجام میدهد، او آن را «انتخاب طبیعی» نامید. نامی در برابر «انتخاب مصنوعی» که توسط پرورشدهندگان انجام میشود. این فرآیند به انشقاق همراه با تغییر منجر میشود که تعریف او از تکامل بود.
انشقاق همراه با تغییر را میتوان به شکل تغییر در تکرر ژنها توصیف کرد، صورت میگیرد. تغییری در نسبت بهیک ژن تغییریافته در بین تمام شکلهای احتمالی دیگر همان ژن.
در یک محیط زیست یک شکل بیشتر از شکلهای دیگر زادگان خود را بهجا میگذارد. محیط زیست عامل انتخاب کننده است. خلاصه:
تکامل عبارت است از انشقاق همراه با تغییر (تغییر در توالی ژنها) که در اثر انتخاب طبیعی (تولید مثل افتراقی) پیش میآید، و بر روی تغییراتی که در نتیجه جهش و عوامل دیگر ایجاد شده است اثر میگذارد، در حالی که محیط زیست کار انتخاب را انجام میدهد.