ادعا: نظریه طراحی هوشمند، بر مبنای علمی شکل گرفته است.
پاسخ:
۱- گزارههایی که در تئوری طراحی [هوشمند] به کار برده شدهاند، [به درستی] تعریف نشدهاند. واژه “طراحی”، در طراحی هوشمند شباهتی با معنیای که به طور معمول شناخته شده است، ندارد. طراحی در شرایطی تعریف میشود که یک “عامل” چیزی را به طور “هدفمند” ترتیب میبخشد. اما چنین مفهومی هیچ جای فرایند مفهوم بخشی “طراحی” در “طراحی هوشمند” نمیآید.
دمبسکی طراحی را به گونهای که نیست تعریف کرده و این نظریه به مباحثی از ابهامات مبدل شده است.
راه حل یک مسئله بایستی معرف پارامترهای آن مسئله باشد، وگرنه چیزی جز یک توضیح بیربط نیست. هر نظریهای دربارهی طراحی هم باید به روشی معرف “عامل” و “هدف” باشد، وگرنه به واقع دربارهی طراحی نخواهد بود.
تاکنون هیچ یک از نظریهپردازهای نظریه طراحی هوشمند، عامل یا هدف را در هیچ کدام از تلاشهایشان نگنجاندهاند. و برخی هم به صراحت اذعان کرده اند که اینها قابل گنجاندن نیستند. (دمبسکی ۲۰۰۲، ۳۱۳)
بنابراین حتی اگر نظریه طراحی هوشمند قادر بود این طراحی را اثبات کند، عملاً چیز معنیداری نبود.
همچنین “پیچیدگی فرونکاستنی” نیز به عنوان یک موضوع علم شکست خورده است. زیرا یک برهان از روی ناباوری است. [و در پژوهشهای مختلف علمی اشتباه بودن آن نشان داده شده است.]
۲- طراحی هوشمند یک طرح ذهنی و سابجکتیو است. حتی زمانی که دمبسکی از فرمول های پیچیده ی ریاضی بهره می گیرد، پیچیدگی خاصی که او در نظر گرفته زمانی قابل درک است که به طور اختصاصی یک مفهوم ذهنی خاص را معیار قرار دهیم.
دمبسکی اکنون از “پیچیدگی خاص واضح” در مقابل “پیچیدگی خاص واقعی” حرف میزند، در حالی که دومی به طراحی اشاره دارد. به هر صورت ناممکن است که بتوانیم بین این دو دیدگاه تمایز قائل شویم.
۳- طراحی هوشمند نتایجی را بیان میکند که مخالف عقل سلیم است. تار عنکبوت به وضوح استانداردهای “پیچیدگی خاص” را داراست که بیان میکند عنکبوت هوشمند است. ممکن است کسی در عوض ادعا کند که این پیچیدگی در عنکبوت و تواناییهایش طراحی شده است. اما در صورت چنین ادعایی، کسی هم ممکن است مدعی شود که طراح عنکبوت هوشمند نبوده اما طراحی به صورت هوشمند بوده، یا شاید این طراحِ طراح عنکبوت است که هوشمند بوده. پس چه عنکبوتها هوشمند باشند، و چه نظریه طراحی هوشمند به یک خداگرایی خفیف تقلیل یابد که در آن هر طراحیای فقط یکبار در ابتدای وجود به جهان وارد شده، و چه تعابیری مانند “پیچیدگی خاص” ، هیچ کدام از اینها تعاریف مفیدی نخواهند داشت. [زیرا ناشی از طرح ذهنی خاصی هستند.]
۴- جنبشی که طرفدار طراحی هوشمند است، رویکردی به سمت علم ندارد. فیلیپ جانسون، از پیشروان و رهبران این جنبش، حرف های زیادی زده است که بیشتر دربارهی دین و فلسفه است، نه علم.
منابع:
- Belz, Joel. 1996. Witnesses for the prosecution. World Magazine 11(28): 18. http://www.leaderu.com/pjohnson/world2.html
- Dembski, William A., 2002. No Free Lunch. Lanham, MD: Rowman & Littlefield.
- Elsberry, Wesley R., n.d. What does “intelligent agency by proxy” do for the design inference? http://www.talkreason.org/articles/wre_id_proxy.cfm
مطالعه بیشتر:
Elsberry, Wesley, 2000. The anti-evolutionists: William A. Dembski. http://www.antievolution.org/people/dembski_wa/sc.html
Frank, Patrick, 2004. On the assumption of design. Theology and Science 2(1): 109-130.
Pennock, Robert T., 2003. Creationism and intelligent design. Annual Review of Genomics and Human Genetics 4: 143-163.
منابع